Monday, September 12, 2011

تأملات نابهنگام (بررسی پرونده ی دریاچه ی ارومیه



شور دریا هم در آمد، یا درست تر، شور دریاچه را هم در آوردند. دریاچه ی ارومیه از شوری شور مرگ گرفته و عده ای از سرِ بی شعوری قصد دارند از این شورِ مرگِ دریا شور دیگری برای مردم به پا کنند. حتی برخی برای آن که از قافله عقب نمانند، می خواهند شور زاینده رود را هم در آورند... چه شوره بازاری شده این ایران!

به راستی مسئول این شوری کیست؟ عوامل بنیادین کم آبی دریا دریاچه ی ارومیه کدام است؟

تا آن جا که به شناسایی مسئولیت سیاسی امر مربوط می شود، حق، هم زمان هم با ناسیونالیست های آزربایجان است و هم با ناسیونالیست های ایران. هر دو گفتمان، جمهوری اسلامی را به عنوان مسئول سیاسی قضیه باز می شناسانند. در این مورد هیچ کدام، معرفتی فراتر از شعور عامیانه به دست نمی دهند؛ این چیزی ست که هر کودکی آن را می داند. در مورد جنبه ی اجتماعی قضیه نیز، هم آن جا که فارس ها به عنوان بلاگردان قضیه معرفی می شوند و هم آن جا که تجزیه طلبان و پان ترک ها به عنوان توطئه گر و سازماندهِ اعتراضات اخیر بازنمایی می شوند، بی شعوری هم سطحی در کار است؛ نوعی بی شعوری اجتماعی که از محدوده ی روحیات خرده مالکی فراتر نمی رود. به این قضیه باز خواهیم گشت.

در روزهای اخیر کارشناسان زیست محیطی، اقتصاد دانان و سیاست مداران مختلفی در ارتباط با عوامل خشکی دریاچه ی اورمیه، پی آمدها و راه های مقابله با آن به اظهار نظر پرداخته اند. مهم ترین عواملِ کاهش آب دریاچه در محورهای زیر خلاصه می شوند:

·        سدهای آبی موجود در مسیر رودخانه های منتهی به دریاچه و استفاده ی سنتی بی رویه از آب این رودخانه ها برای مصارف کشاورزی

·        پلی که در مسیر جاده ی تبریز ـ ارومیه، بر روی دریا، و عمدتاً با پُر کردن دریاچه احداث شده و مانع گردش آب در دو سمت پل است

·        گرمایش کلی کره ی زمین

برای مقابله با این فاجعه نیز بر روی سه محور بیش ار همه تأکید می شود:

1)     انتقال آب آراز (ارس) و یا یکی از رودخانه های مرزی غرب کشور به دریاچه

2)     متوقف کردن پروژه های سد سازی بر روی رودخانه های منتهی به دریاچه و توقف موقتی ی آب گیری سدهای موجود

3)     تخریب پل موجود بر روی دریاچه و تخلیه ی کوه خاک مربوطه

در مورد عوامل تشدید کننده ی خشکی آب دریاچه و راه حل های موقتی و میان مدتِ مقابله با این فاجعه، تا حدود بسیار زیادی، حق با مردم عادی و ناسیونالیست های آزربایجان است. در کوتاه مدت و میان مدت چاره ای نیست جز این که: سدها باز شود و دریاچه پر شود؛ آراز به جای خزر به داد دریاچه ی ارومیه برسد و پلی که درست طراحی نشده تخریب شود و خاک های ریخته شده به دریاچه تخلیه گردد. تا اینجای مسئله ما در جبهه ی آزربایجان هستیم و فریاد خواهیم زد: آزربایجان وار اُولسون، ایستمین کُور اُولسون

اما در بلند مدت و برای مقابله ی پایدار با این فاجعه، می بایست سیستم کشاورزی منطقه صنعتی شده و آب در کشاورزی به شکل بهینه مورد استفاده قرار گیرد. پیاده کردن این راه حلِ پایدار، در وجهِ سیاسی با نفی جمهوری اسلامی و استقرار دولتِ دموکراتیک توسعه مدار، و در وجه اجتماعی با نفیِ خرده مالکی یِ زمین های کشاورزی امکان پذیر است.


No comments:

Post a Comment