Saturday, August 13, 2011

آرزوی محال [1]1



هفته ی پیش که توده های مردم اسرائیل برای مطالبه ی حق زندگی به خیابان ها آمدند و سیاست های رفاهی اجتماعی دولت راست گرای اسرائیل را به چالش گرفتند ... تا دیروز که این توده ها، در سکوت خبری، به خیابان ها برگشتند... . از روزی که شنیدم محمود عباس فلسطینی ها را به تظاهرات آرام خیابانی، به قصد برچیدن ایستگاه های بازرسی ارتش اسرائیل در کرانه ی غربی فرا خوانده...
هر چند به اصرار لیبرمن و به امیدِ کم رنگ کردنِ تظاهرات تل آویو، مجوزهایی برای شهرک سازی در خاک فلسطینی ها صادر شد... و هر چند پیامدهای فراخوان محمود عباس از افق های ناسیونالیستی فراتر نمی رود... اما!
اگر انبوه خلق اسرائیلی، فلسطینی ها را نیز در کیبوتس های شان سهیم سازند ...، اگر فلسطینی ها به محض رسمیت یافتن مرزهای سرزمینی شان، از پذیرفتن مرزهای بسته ی ناسیونالیسم تن زنند ...، من «آرزوی محال در سر می پرورم»!
حتی اگر حضور خیابانی یِ توده های اسرائیل، فقط به پس زدن دولت راست افراطی بنیامین نتانیاهو و بر سر کار آمدنِ یک دولت چپ گرا بیانجامد و فراخوان عباس به حضور نیروهای ناتو در مرزهای فلسطین و اسرائیل... ، گرهِ آچمزی در خاورمیانه به سوی باز شدن می رود که به من جسارت می دهد: «آرزوی محال در سر بپرورانم»!



[1] ...مسأله اکنون بیش از هر زمان نه یک مباحثه «تکنیکی» و مالی، بلکه یک مبارزه سیاسی و اجتماعی است. لیبرال ها البته پوزخند زنان، ترقی خواهان را آرزومندان محال خواهند خواند. آنان اما خود جز به نهایت فاجعه، به کجا ره می برند؟ شاید وقت آن باشد که بار دیگردعوت ژان پل سارتر، به عاریت از پل نیزان، رابه خاطر آوریم: «از آرزوی محال شرم نکنید: اکنون بدان محتاجیم» (لوموند دیپلماتیک فارسی، ژوئیه 2011)

No comments:

Post a Comment